یه روز سر کلاس , معلم خسته بود و سرشو گذاشته بود روی میز ....
یکی از بچه های کلاس اومد ازش پرسید : آقا شما دارین سر کلاس میخوابین ؟؟
معلم : نه من نمیخوابم.
شاگرد : پس چکار میکنین آقا ؟؟
معلم : من داشتم با خدا حرف میزدم ...
روز بعد همون پسره خسته بود و حالت خواب آلود داشت سر کلاس ...
معلم : آهای پسر داری سر کلاس من میخوابی ؟؟
شاگرد : نه آقا ... من نخوابیدم ...
معلم : پس داری چکار میکنی ؟؟
شاگرد : من داشتم با خدا صحبت میکردم ...
معلم : و خدا چی بهت گفت ؟؟
شاگرد : خدا بهم گفت که دیروز با تو صحبت نکرده .....